سلام به همه یاران
جواب این سوال برگرفته از کتاب «حقوق زنان برابری یا نابرابری » میباشد و نویسنده وبلاگ مسئولیتی درقبال صحت آن ندارد. سیاوش
حکم شهادت زن در دادگاه در موضوعات مختلف، متفاوت می باشد. در برخی موضوعات، فرقی میان شهادت زن و مرد وجود ندارد و برخی مسایل، تنها با شهادت زن قابل اثبات میباشد و در مورد برخی موضوعات نیز، تنها شهادت مردان نافذ است. البته در مواردی هم شهادت دو زن به جای شهادت یک مرد پذیرفته میشود.
در این رابطه ابتدا باید یادآور شد که: نص صریح قرآن به تفاوت های موجود میان شهادت زن و مرد اشاره داشته و برخی از روایت ها نیز بر آن صحه گذاردهاند.
ملت مسلمان ایران نیز پذیرفته است که قرآن کتاب هدایت بوده و کتاب جاودانهای است که بشر در مسائل مختلف زندگی فردی و اجتماعی خود جهت دست یابی به سعادت، به آن نیازمند میباشد و همچنین این سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) را باور دارند که فرمودند:
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً».
من بین شما دوچیزگرانبها رامی گذارم که کتاب الله (قرآن)واهل بیت من هستند مادامی که به قرآن و اهل بیت من متمسک شوید، گمراه نمیشوید.
پس با اعتقاد به اینکه آیات و قوانین الهی، در بردارنده مصالح و حکمتهایی هستند که عمل بدانها سعادت انسان را تأمین مینماید، در تشریح بحث شهادت میتوان مدعی وجود مصالحی گردید که علیرغم تفاوت میان زن و مرد، در مجموع خیر و صلاح و سعادت جامعه انسانی را تضمین مینماید.
با ذکر این مقدمه، پاسخ سؤال فوق با توجه به نکات زیر قابل درک است:
1. تفاوتهای موجود میان شهادت زن و مرد و یا قبول کردن شهادت دو زن به جای یک مرد، هیچ ارتباطی به ارزش گذاری میان افراد جامعه ندارد. به همین جهت در مواردی که لازم است دو فرد عادل شهادت دهند، هیچ تفاوتی نمیکند که این دو فرد چه کسانی باشند.
ممکن است یکی از ایشان حضرت علی (علیه السلام) و دیگری، یک عضو عادی جامعه باشد. آیا در کنار هم قرار گرفتن شهادت این دو فرد، نشان از ارزش یکسان ایشان می نماید؟ حال آنکه اگر ملاک شهادت بر اساس ارزش انسان باشد، حضرت علی (علیه السلام) خود معادل چندین و چند انسان دیگر برای شهادت کفایت می نماید.
از آنجا که شهادت زن ارتباطی با ارزش گذاری برای او ندارد لذا چنین نیست که اساساً شهادت زن در دادگاه پذیرفته نشود و یا اینکه همواره شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد محسوب گردد بلکه در امور مختلف، به لحاظ مناسبت آن مورد با طبیعت شاهد، تعداد شهود معین میگردد.
در مواردی فقط شهادت زن پذیرفته میشود، در مواردی شهادت زن پذیرفته نمیشود و در اموری هم شهادت زن به انضمام سایر زنان یا مردان پذیرفته میشود.
2. برخی از دعاوی، صرفاً بر اساس شهادت زن قابل اثبات می باشند و شهادت چندین مرد نمی تواند در این موارد با شهادت ولو یک زن برابری نماید.
این موارد عبارتند از: اثبات ولادت و اثبات بکارت.
شهادت در اثبات ولادت، تأثیر قابل ملاحظهای در بحث ارث و تعیین وراث میت داشته و چه بسا یک وارث می تواند سایر طبقات وراث را از ارث محروم نماید.
بنابراین با شهادت زنان بر ولادت یک فرزند، گاه میلیاردها تومان یا صدها میلیون تومان به فردی ارث می رسد که در صورت فقدان این شهادت، به دیگری میرسید.
اثبات بکارت نیز در مواردی که اتهاماتی نظیر زنا وارد است، موثر بوده و میتواند حکم قاضی را تغییر دهد و چه بسا باعث نجات جان یک فرد شود و اثبات نماید که اتهام زنای محصنه خلاف واقع بوده است.
3. مواردی که مطابق قانون، شهادت زن پذیرفته نمی باشد، زن میتواند به عنوان شاهد حادثه در دادگاه حاضر شده و آنچه را که شاهد بوده است، برای قاضی بیان نماید و در صورتی که بیانات وی قاضی را در احراز علم نسبت به ماوقع حادثه یاری رساند، درصدور حکم قاضی موثر میگردد.
بنابراین اگر شهادت یک زن در هر امری، سبب ایجاد علم در قاضی گردد، قاضی بر اساس علم خود حکم صادر می نماید، چرا که علم او برایش حجت است و تفاوتی نمیکند که این شهادت و گواهی به انضمام گواهی مردان واقع شده باشد یا زنان، و توسط یک زن واقع شده باشد یا چند زن. فقط باید به گونهای باشد که برای قاضی علم و یقین حاصل گردد.
4. شهادت زن در برخی موارد حاد نظیر طلاق و قتل پذیرفته نمی باشد. به نظر می رسد که حکمت این امر، دور نگاه داشتن زنان از مخاطرات اجتماعی بوده است.
در توضیح این نکته باید گفت: بنابر آیه 282 سوره بقره4، شخصی که شهادت او پذیرفتنی است و شاهد قضیهای بوده است، مکلف به حضور در دادگاه جهت ادای شهادت میباشد و این امر برای شاهد، یک تکلیف محسوب میگردد.
اساساً شهادت برای افراد یک تکلیف محسوب میشود و نه یک حق که کسی ادعا کند اگر شهادت زن در مواردی پذیرفته نمیشود حقی از او ضایع گردیده است بلکه در واقع تکلیفی از روی دوش او برداشته شده است. بنابراین اگر شهادت زن در موارد حادی نظیر قتل پذیرفته بود، نباید از آمدن به دادگاه و دادن شهادت امتناع ورزد.
حال آنکه شرع و قانون با نپذیرفتن شهادت زن در این موارد، این تکلیف را از زن ساقط نموده است. چرا که شخصی که علیه او شهادت داده می شود، ممکن است بر اساس آن شهادت، به اعدام یا تحمل ضربات شلاق محکوم شود و لذا امکان اعمال تهدیداتی از سوی محکوم و یا اطرافیانش نسبت به شاهد وجود دارد.
پس می توان گفت؛ شاید اراده الهی بر این امر تعلق یافته است که زن از این مخاطرات در امان نگاه داشته شود.
5. در مواردی که جرم خیلی سنگین نبوده و در نتیجه مجازات و یا پیامدهای حقوقی آن چندان سنگین نیست، شهادت زن به انضمام سایر زنان و یا سایر مردان، پذیرفتنی است.
به نظر میرسد علت آن، توزیع خطر میان شاهدین و پایین آوردن احتمال تهدید زن باشد.
6. قوانین اسلامی همواره درصدد تقویت و رشد خصایص طبیعی و فطری بشر بوده است. و این امری واضح و آشکار است که زن و مرد در برخی خصایص و ویژگیها با یکدیگر متفاوت هستند، چرا که وظایف متفاوتی را عهدهدار میباشند.
زن به لحاظ فطری، کانون مهر و محبت و عاطفه محسوب میگردد و قوانین شرعی همواره به گونهای تدوین یافته است که مهرورزی زن پایدار گردیده و این امکان را بیابد تا روابط عاطفی خانواده را تقویت نماید.
لذا بر اساس قوانین شرع که در قوانین داخلی کشور منعکس گردیده است، سعی گردیده از ورود زنان به عرصههای خشونتآمیز جلوگیری شود و با نپذیرفتن شهادت زنان در این موارد، مانع ورود ایشان به این صحنهها شده است تا روحیات پرمحبت و عاطفی ایشان دچار تلاطمات بحرانی نگردد.
7. مطالعات روان شناسی بر این واقعیت تأکید دارد که زنان در شرایط حاد احساسی و عاطفی، به دلیل شدت احساسات و عواطف، جزئیات قضایا را کمتر به خاطر می سپارند و توجهشان بیشتر به کلیات امور معطوف می گردد.
در صورتی که در مواردی نظیر شهادت بر قتل، آنچه که مهم است، به خاطر آوردن جزئیات واقعه نظیر ساعت وقوع، ابزار قتل، نحوه به قتل رساندن و ... است و درصورتی که اجزاء و موارد بیان گردیده، با بیانات سایر شاهدین منطبق نباشد، منجر به بطلان شهادت و مجازات مدعی شهادت می گردد و این تکلیفی فوق توان و طاقت زن است که از باب لطف از عهده او برداشته شده است.
با عدم پذیرش شهادت زنان در این امور، بار مسئولیت زنان سبک تر می شود در برخی از موارد هم با پذیرفتن شهادت زنان به انضمام زن دیگر (معادل بودن شهادت دو زن با شهادت یک مرد) حضور یک شاهد زن دیگر کمک خواهد کرد تا زنی که داوطلب شهادت شده با همراهی دیگری، جزئیات را به یکدیگر یادآوری کرده و شهادت دقیق واقع شود و زنان شاهد از شهادت نادرست مبرا گردند.
این نکته در قرآن نیز یادآوری شده است. در سوره بقره آیه 284: « ... و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل و امرأتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخری...»؛ «دو شاهد از مردان به شهادت گیرید پس اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از شاهدانی که رضایت می دهید تا اگر یکی از زنان فراموش نمود دیگری به او یادآوری نماید...».